مینویسم پرانتز ... بخوانید ...

سلام  ... پرانتز باز ... منظورم اسم تو بود ...پرانتز بسته 

امشب خندیدم و انقدر خنده ی رو لبم و دوست داشتم که وقتی یادش میوفتم ... دوست دارم گریه کنم ... پرانتز باز ... ولی تو نبودی... پرانتز بسته ... یه جورایی واقعا جشنمون بی خودی بود ...

اولین بار بود که حالم خوب بود ... انقدری که میتونستم بپرم ... جست و خیز کنم ... بفهمم ... یا فهمیده شم ... پرانتز باز ... و ولی تو نباشی ... پرانتز بسته ... 

یادمه اونروز که گفتی پرانتز ... خندیدی و پشتش خندیدم ... شاید پرانتز باز ...فهمیدی ... پرانتز بسته ... شاید بد فهمیدم ... 

یادمه اونشبی که از رو اون وسیله قرمزه ی شهرداری که دو نفری داشتیم روش تکون میخوردیم ... افتادی ... ترسیدم ... خندیدی ...یهو به خنده ات خندیدم ... گفتی خوش گذشت ... 

گفتم میدیدم ... پرانتز باز ... شیب بی رحم ... پرانتز بسته

امروز "پرانتز" و نامفهوم از زبونت شنیدم ... تو وایبر مخلوط با کلمه ها شب پیشش دیدم ... اهمیتشو با رفتنت فهمیدم ... 

کاش داد زده باشی "شیب بی رحم" و ... 

کاش خونده باشی " مهندس " و ...

کاش گوش داده باشی "درخت عر عر" و ...

کاش فندک گرفته باشی بالا با "قطعه 204" ... 

کاش گفته باشی اوندفعه ای با "اسباب کشی" شروع نکردین ...

کاش تو پرانتز باز ... اسمت نوشت ...پرانتز بسته ... دیگه هشتگ نکنی "له" ... #پرانتز ... 

امشب ... پرانتز باز ... شاید ... پرانتز بسته ...

فهمیدم چه جوری دوست دارم ...  

فقط باش 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.