وقتی ...

وقتی دوستت عاشق میشه ...

زنگ میزنه : ... گم شدم اقا گم شدم ... 

میروید شام

میگه: رضا حالا چی کار کنم ...

جواب هایت قانعش نمیکند

میگه : هر چی بشه نمیزارم ایندفعه بدون ابراز علاقه ام تموم شه


ما ها جونیم عاشق میشیم ... نمیدونیم چی کار کنیم .... ولی الان دیگه انقدر سخت شده که فقط میخواهیم تلاش نکرده تمام نکنیم


جونم همه عاشقا !

نظرات 1 + ارسال نظر
... چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 22:33

شاید وقتی دیگر...
بین اشکهایت میگویی ...
شاید دفعه بعد دستانت را گرفتم ...
شایدگرمی چشمانت آن من شد...
شاید زیبایی لبخندت تلخی این روزهای تکراری را شیرین کرد...
نمیدانم منم که گم شده ام یا تویی که پیدا نمی شوی

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.