اروم تر

یه سری ادم میان تو زندگی ادم که یه سری چیزارو بهش بگن حالا یا گفتاری یا با رفتارشون ... از تلخ گرفته تا شیرین... (یا من خیلی بی تجربه و نادونم یا خیلی خوش شانسم ... یا حداقل ادمای بزرگی اطرافمن!) مثال واسش هم کم نیست ... (از گفتن مثال هایش تفره میروم ... شاید از سر ترس) جدا زود قضاوت کردنی که یه بار خیلی جدی سرش بحث میکردن دوستان ،چرا واسه من اونقدر هم مهم نیست ... ( فکری خیلی هم مهمه ... اما تو کارام ...یه چیز دیگه نشون میده!) چرا بعضی موقع ها یه کارایی میکنم بعدش خجالت بکشم (دقیقا یادمه این جمله رو سوم دبستان هم با خودم هی میگفتم ... بعد کی بود که بهم میگفت یکم کمتر حرف بزن ... حل میشه) الان فهمیدم که خیلی ریتم زندگی و تند کردم و عوضش از اون ور لش کردم ... اینجوریه که همیشه مجبور میشم کارای عجولانه بکنمو بعدش خجالت بکشم .... پس این وعده رو میدم ... یه کم دیگه هم اروم تر میشم ... هم دوستان خوشحال شن هم من !
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.