عمودی خط بزن

نشسته بودیم دور هم ... هی تو لیست وارد میکردیم ... تا اینکه یه دفعه همه خفه شدن ... قشنگ تو دلم میگفتم ... حاجی چی شد ..کی چی گفت ...

برگشتم دیدم همه دارن یه وریو نگاه میکنن ...

خب چی بگم ... سوالی که پرسیده شد این بود که "کجای لیست میزاریش ؟"

-خیلیه حاجی

+وسط مسطا میچپونیم

-حاجی باید خط بزنم جا نیست تو لیست

+خب بزن

-حاجی میگم جا نیست

+ چرا زر میزنی یکی از ته وردار

- بعد بزارمش ته لیست این عدالتته !

+ اصلا عمودی خط بزن !

.

.

.

رفت

یه ساعت گذشته بود که یهو شلوغ شد ...

دیدیم اومد بیرون ، میخندید ...

ما همه گریه میکردیم از سر شوق ...

تا حالا از نزدیک ندیده بودم کسی شفا بگیره 


پ.ن : نمیدونم چرا این نوشته شد ولی شد دیگه !


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.