نمیشه خوشحال حس گرفت... بده

هر وقت میخوام حس بگیرم و از حالت کرختیی که دارم جدا شم ... حس ناراحت بودن توم شروع به غلیان )قلیان( میکنه ... بلد چون میخوام ناراحت نشم یا حداقل ناراحت ناراحت نشون ندم پشیمون میشم و تو کرختی خودم غوطه ور میشم ... زندگیم شده وقت و گذروندن و امید به رسیدن ... از خزعبلات ذهن هرجا یه چیزی نوشتن ... تا اینکه شاید یه چیزی شه ... هی خدا خودت از همه بزرگتری ... یه کاری بکن

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.