هاژاس

نمیدونم کاری از میازاکی دیدین یا نه ...نمیدونم چرا این بشر کاراش انقدر خوبه ... هربار که یکی دیگه از کاراشومیبینم ،ذهنم یه خونه تکونی اساسی میکنه؛دوباره روحیه زندگی و زندگی کردن و بیشتر از همه  روحیه ی عشق ورزیدنمه که میگیره ...


تو کاراش انقدر ساده خیال میکنه و انقدر راحت به خیالش جامه عمل میپوشونه و دنیای خودشو میسازه که واقعا دامن از کف میدم 

ما که پیش دانشگاهی درس نخودیم و پی چیزای دیگه رو گرفتیم (واسه خودم خیلی لذت بخش بود اما مسلما خانواده باز هم این رو هم دوست نداشتن) بماند که چی، اما هرکدومش یه لذتی داشت .یکی از  کارا اونا نوشتن و به  معنای متعالیش افریدن بود ؛ ساختن یه دنیای داستانی که وقتی رو هر قسمتش که میساختم دقت بیشتری میکردم میدیم بر گرفته شده از همه چیزایی بودش که باهاشون زندگی کردم ... واسه همونم اسمشو گذاشتم " هاژاس"


حالا از دیروز که این میازاکی رفته تو مخ ما (همچنین یکی از رفیقامونم حالش خوب نیست که از رو شخصیتش یکی مهمترین کاراکترا رو ساختم ) میخوام دوباره شروع نوشتن کنم و صد البته اینبار خیلی بهتر و پخته تر ...

اگه در توانم بود یه قسمتایی و تیزروار میزارم اینجا ( دوست دارم این کار شاهنامه زندگیم نشد، سمک عیارش باشه)


با ارزوی بهترینا اول واسه شما بعد خودم


اردتمند : هاجس